اشعار محمد قهرمان

اشعار محمد قهرمان

شعر و ادب ایران زمین
اشعار محمد قهرمان

اشعار محمد قهرمان

شعر و ادب ایران زمین

پایم شکسته نیست ،ولی راه بسته است(محمّد قهرمان)


مومیائی ِلطف 

پایم شکسته نیست ،ولی راه بسته است
روزی دهند راه ، که پایم شکسته است

زان پیشترکه غم برسد ، فکر ِچاره کن
در نیمه های ِشب ، در ِمیخانه بسته است

ای شبنم ِسرشک ، ز افتادنت به خاک
گردِ غمی به خاطر ِآن گل نشسته است

ازشوره زار ِعمر ، جوانی چوباد رفت
پنداشتی که آهوی ِازبند جسته است

دربرگِ سبز ، چند گریزم چوبرگِ زرد؟
پیوندِ من زشاخۀ هستی گسسته است

محتاج ِمومیـــــائی ِلطفِ تو مانده ام
اکنون که درهوای ِتو بالم شکسته است

ای نور ِدیده ، مردم ِچشمم ز شوق ِتو
همچون نگاه ، برسر ِمژگان نشسته است

از خوابِ مرگ ، بستر ِراحت فکن مرا
کاین رهنورد ، بس که دویده ست خسته است

 محمّد قهرمان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.